کنکور 92
به جان كنكور قسم پسر عموي من از تابستان، يعني دقيقاً بعد از اتمام سال سوم دبيرستان درس خواندن براي كنكور را شروع كرد و حداقل روزي 13 ساعت درس مي خواند . او در كنكور امسال موفق به كسب رتبه اول شهر و 300 كل كشور و دانشجوي پزشكي سراسري اهواز شد. اما اين، فقط كار «پسرعموي من » نيست كار اكثر كساني است كه در كنكورهاي چند سال اخير طعم شيرين موفقيت و رتبه ي برتر شدن را چشيده اند. كافي است مصاحبه ي رتبه هاي تك رقمي كنكور را در هفته نامه پيك سنجش مطالعه كنيد، حقيقتاً كسي را پيدا نخواهيد كرد كه برنامه ريزي منسجم و جدي اش را از تابستان قبل از پيش دانشگاهي شروع نكرده باشد. چطور درس خواندم؟ اولاً كه حدود چهل درصد از سؤالات كنكور مربوط به دروس پيش دانشگاهي است و در اين ميان، دروس اختصاصي از اهميت بيشتري هم برخوردارند، من هم كليه ي سي دي هاي تصويري معلمان برتر كنكور تهران را از استاد احمدي گرفته بودم، پس سريعاً در عرض يك هفته همه ي آنها را مشاهده كردم و تست زدم(هر روز يك درس) ثانياً چون حجم و محتواي كتابهاي پيش دانشگاهي به نظر سنگين تر از كتابهاي ساير مقاطع دبيرستان است، زماني كه در عرض يك هفته به پايان رسيد، تمام وقتم آزاد شد تا بتوانم سه هفته ي آخر را به تست زني و مطالعه ي مدون و مرور دروس عمومي، فيزيك،زيست و شيمي اختصاص دهم. ثالثاً: در تهران كسي را داشتم كه مانند كوه پشتيبانم بود و قول داده بود كه نجاتم دهد. روز كنكور در جلسه ي كنكور وقتي عمومي ها را جواب دادم و مخصوصاً عربي را عالي پاسخ دادم، انرژي فوق العاده اي گرفتم، سپس وقتي دروس اختصاصي، زيست، شيمي و فيزيك را جواب دادم، همانجا احساس كردم كه ديگر صددرصد قبول مي شوم و حتي اشتباه كردم و رياضيات را بي خيال شدم و فقط چند تست جواب دادم. به شما توصيه مي كنم مثل من ريسك نكنيد چون چند روز قبل از اعلام نتايج واقعاً عذاب وجدان داشتم و ترسيده و بسيار پشيمان بودم. پزشكي دانشگاه آزاد من براي دانشگاه آزاد در رشته ي پزشكي شركت كرده بودم و حتي سهميه ي بسيج فعال نيز داشتم و ليكن آنقدر از سراسري خودم مطمئن بودم كه در سر جلسه ي دانشگاه آزاد شركت نكردم، كه البته اين باعث شد استاد از دستم ناراحت شود، ولي من به خودم ايمان داشتم و اين اعتقاد به خود را از استاد احمدي دريافت كرده بودم و خيلي تعجب كردم چرا ايشان از اين عمل من ناراحت شد. انتخاب رشته ! و در انتها به لطف خداوند وقتي نتايج آمد و پسرعمويم رتبه ي يك شهر شد، من نيز به قول معلمان كنكوري انگشت نماي شهر شدم و رتبه ي دو شهر شده بودم، من رتبه برتر كشوري شده بودم، اما سريعاً به تهران رفتم و با همفكري استاد حسين احمدي انتخاب رشته ي حرفه اي انجام دادم و در اين مورد نيز واقعاً غوغا كرديم و من كه رتبه كشوري ام 2 برابر رتبه پسرعمويم بود، با يك انتخاب رشته ي حرفه اي همكلاسي پسرعمويم در دانشگاه سراسري اهواز شدم و به لطف خدا وند بزرگ همه چيز كنكور من به خير و خوشي به پايان رسيد. نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |